چقدر دلم برای اینجا تنگ شده.چقدر دلم برای همه چیز تنگ شده.چقدر دلم سفر می خواد...

اون:هنوز نه،

من:هنوز نه...

اون:پس کی؟

من:نمی دونم..

اون:چرا نمی دونی؟

من:باور کن که خودمم نمی دونم که چرا نمی دونم...

 

چه کنم که عشق زندگیم را از صدها جهت ژرفا یخشید‍‍، اما یهتر نوشتن را هنوز به من نیاموخته است...