هراسهای بیهوده،تا بوده همین بوده!
فرزندهای مشروع،شرع،قانون
و تباهی،پوچی،بیهودگی
وعمرمی رسد به سی،پنجاه،هفتاد
وحاصل چند فرزند وچندین نواده
و این است ضمانت زندگی!
گوسفندان آبادی بالا یا شاید هم آبادی پایین
چوپان ها سرمست،مغرور
سرشیر؟هست
پنیر؟هست
و ماستهای ترشیده
و گهگاهی گرگها ی دریده،
و در هر جشنی وعزایی سری بریده
من رفتم،می روم جایز نیست،من رفتم
من رفتم وحدیث گفتم:
چوپان به از گوسفند
آزادی به از بند،چه با لبخند چه بی لبخند!
آزادی به ازبند.
hamin joori omadam too Webloget hamin joorayam nazar dadam chanta az neveshtehatam khoondam khosh bashi va movafagh va dar in ragbar hamishe rahi baraye kenar zadane abr ha hast albate yeki bayad ino be khodam bege bye bye
و گهگاهی دو خط شعری که گو یای همه چیز است و خود ناچیز .........................................................
سلام!
... بس که هو گفتهست و حق کردهست
حوله حاضر کن نچاید های!
آدمک کلی عرق کردهست ...
مهدی اخوان ثالث
خوان هشتم رو از اخوان بخونین. مطلب اخیرتون رو اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم ... ببخشین. مثل قبل چرا نمینویسین؟
عموقاسم