رنج بردن باعث فهمیدن می شود وذهن را به تلاش برای شناحتن وا می دارد تا اینکه قواعد زندگی و تلخی وسختی را می شناسد و به درک و شعور می رسد.ولی وقتی به فهمیدن و درک رسیدی از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت می شود.
دیگر هم از فهمیدن خودت رنج می بری هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند و نمی فهمند ونمی بینند به جانت نیش می زند وآزارت می دهد.
هر قدر در نادانی می شود در جا زد در فهمیدن نمی شود.
وقتی چشمهایت باز شد دیگر نمی توانی آن را ببندی وخودت را به نفهمی بزنی.
یه جورایی سخت می شه.
این شعری که نوشتی خیلی قشنگ بود.
امیدوارم موفق باشی
به نظ ر شما این یه شعر بود؟؟؟؟؟؟؟